به گزارش مشرق، روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی بدون امضا نوشت: رئیسجمهور روحانی در شورای عالی اجتماعی کشور گفت: «میتوان با برخی اقدامات کم هزینه میزان رضایتمندی و خشنودی مردم را در جامعه افزایش داد و باید توجه داشت که با سوءظن نمیتوان با مردم برخورد کرد.» ایشان این را هم در همان جلسه گفتند که: «چه ایرادی دارد بخشی از استادیوم ورزشی که هیچ منافاتی با قانون و شرع و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد، به بانوان اختصاص یابد.»
از شیوه مصداقگویی در سخن منقول از رئیسجمهور چنین فهمیده میشود که مثال حضور زنان در استادیوم ورزشی را ایشان به عنوان مثالی برای تایید این سخن خود آوردهاند که میتوان با برخی اقدامات کمهزینه، میزان رضایتمندی و خشنودی اجتماعی مردم را در جامعه افزایش داد.
تردیدی وجود ندارد که با برخی اقدامات کم هزینه میتوان میزان رضایتمندی و خشنودی اجتماعی مردم را افزایش داد و اگر دولت بتواند چنین کاری انجام دهد بسیار پسندیده است، ولی سؤال مهم این است که این کارها چه هستند و با چه قیمتی باید انجام شوند؟
آقای رئیسجمهور حتماً خبر ندارند در استادیوم ورزشی با حضور بانوان چه گذشت والا این مورد را به عنوان نمونه نمیگفتند. خوب است ایشان فیلم صحنهها را ببینند و به این سؤال پاسخ دهند که آیا چنین صحنههایی با تشخص زن مسلمان سازگاری دارد یا نه؟
سؤال دیگری که باید دولتمردان بظاهر طرفدار حضور بانوان در استادیومهای ورزشی به آن پاسخ دهند این است که آیا حاضرند زنان و دختران خود را در چنین صحنههائی که فیلمهای منتشر شده از استادیوم نشان میدهند ببینند؟ چرا نسخهای برای مردم میپیچیم که خودمان حاضر نیستیم به آن عمل کنیم؟ آیا جلب رضایت فیفا مهمتر است یا حفاظت از جایگاه والای زن مسلمان که نباید به شخصیت او اینگونه چوب حراج زده شود؟
میدانیم که عدهای برای پیشبرد مقاصد خود، ما را متهم به تحجر خواهند کرد، ولی ترجیح میدهیم انگ تحجر به ما بچسبانند و شاهد چوب حراج زدن به تشخص زن مسلمان نباشیم.
ضمنا جای تاسف است که با وجود اینهمه مشکل فرهنگی و مشکلات دیگر، این شورا و وقت دولتمردان ما در این شرایط حساس صرف مسائلی از قبیل حضور زنان در استادیوم ورزشی شود.
یادآور میشود اقدامات دم دستی نظیر بردن زنان به ورزشگاه، فرع بر راهبرد کلی برخی دولتمردان در اجرای سند فرهنگی ضداسلامی «2030» میباشد؛ ضمن اینکه دلیل کلی برخی از همین دولتمردان، اجرای مو به موی دیکتههای غرب در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. از این جهت نمیشود کلیت این متن انحرافی و معارض با چارچوبهای اسلامی و انقلاب و امام و رهبری را توجیه کرد اما از دیدن یک مصداق فرعی، غیرتی شد. از دو حال خارج نیست؛ یا نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی، اقدامی تاکتیکی مرتکب شده تا دل برخی افراد مریض را که هنوز تغییر ریل این روزنامه در مسیر همراهی با جریان لیبرال را به دست آورند و رد گم کنند. یا اینکه واقعا از سر صداقت و دلسوزی نوشته که در این صورت باید پرسید چرا سالهاست روزنامه مذکور در مسیر توجیه و تطهیر طیف لیبرالمآب و ریل کذایی انحرافات بزرگ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی حرکت میکند؟